ایلیا آل خمیس

ایلیا آل خمیس

آثار منتشر شده و ترجمه های ادبی

خطوط شکسته

 

به آینه که می نگرم پیر شده ام

و خطوط شکسته ای بر دیواره ی چهره ام به من می خندد

به آینه که می نگرم حتی

خاطرات زیباییت را گرد و غبار زمان پوشانده است

و این تنها باد پاییزی ست که مانده است

به آینه که می نگری شاید هنوز زیبا مانده ای

بی هیچ خط شکسته ای

و روزهای پاییزی سرکشی ات شاید هنوز زنده اند

بی هیچ سد نشسته ای

به آینه که می نگرم افسوس

تنها منم و این همه خطوط شکسته...پرتره

روزنامه ی شرق-معرفی رمان شب در زیباترین لحظاتش

روزنامه ی شرق

 

 

از اهل کتاب تقاضا دارم این رمان زیبا را از شهر کتاب ها یا از نشر پوینده تهیه کرده و مطالعه کنند.بدون شک خواندن این اولین ترجمه ی رمان ام باعث دلگرمی و ایجاد انگیزه در ادامه ی ترجمه های ادبی ام خواهد شد....

نشر پوینده 02188453840 و 02188405331

 

 

مرده های دیر

بگذار صدایت از دالان رگان مرده ی من بگذرد

و جان بدهد به ریشه های مرده در این کویر

بگذار باران صدایت شره شره بریزد از ناودان قلب من

از ریشه ها

تا شکوفه دهد ای شاخه های خشک

این مرده های دیر

لابلای مجسمه هایم منم

لابلای مجسمه هایم منم

خیره به پیکره هایی با چشمان از حدقه درآمده

به دهان های کج و چهره های جذامی شان

خیره به دستانی به حجم انسان بزرگ،بی مخاطب

که بی شباهت به من نیست

جز درد چه دیده ام من

جز پریشانی و آوار

جز بند و افسار

جز ایام کسالت بار

پیرزنی خمیده رو به آسمان

مردی خسته با چشمانی کور

و ازدحام پیکره های کوچک و بزرگ در سکوت

جز شب چه دیده ام من

جز فاصله چه بوسیده ام من

چون آینه در برابر هم خیره به همیم در کوچه ی مرده گان

بی انتظار رهگذری

بی انتظار مخاطبی

آنها آینه ی من و من آینه ی خیابان

لابلای مجسمه هایم منم چون مجسمه ای..

 

شب در زیباترین لحظاتش

 

 

.....مثل فیلمی که هر روز از اول برگردانیمش.کنار ساحل اروند به هم می رسیدیم و درختان و فنس های پشت سرمان ، ما را از چشم ها مخفی می کرد و صذای ام کلثوم که از دور می آمد با ترانه هایی مثل: بین دوری ات و میلم به تو/ و بین نزدیکی ات و ترسم برای تو/...ای عشق من پریشانم....و از کافه ی دورتری باز صدایش که می آمد:..آیا عشق تا کنون مستانی چون ما دیده است/چه خیال ها که در سر نداشتیم/و در چه کوره راه های بارانی که قدم نزدیم....زیبایی های شب را زندگی می کردیم و ام کلثوم که می خواند: ای شیرین تر از رویاهایم/ای گرانبهاتر از روزهایم. و تنها یک روز به بازگشتش به بیروت مانده بود.چند ساعتی بیشتر نمانده بود که پرواز کند و قلبم را چون فرودگاهی متروک، تنها بگذارد..........

 

 

 

از متن کتاب "شب در زیباترین لحظاتش"

زید الشهید

برگردان ایلیا آل خمیس

نشر پوینده "تلفن:88453840

جنبش جهانی شعر

جنبش جهانی شعر در سال 2011 در شهر مدئین کلمبیا برای اهداف صلح جهانی و جهان بدون خشونت آغاز به کار کرد . از همان زمان به همت " ناهید کبیری" شاعر و داستان نویس ایرانی همزمان با 140 کشور دیگر در ایران برگزار شد. 6 اردیبهشت 98 همزمان با سراسر جهان شاعران و روشنفکران ایرانی در موسسه سکو گرد هم آمدند.جنبش جهانی شعرجنبش جهانی شعرجنبش جهانی شعر

شب در زیباترین لحظاتش

شب در زیباترین لحظاتش


تازه ترین ترجمه ی ایلیا آل خمیس رمانی ست با نام " شب در زیباترین لحظاتش" که عشقی را در بستر جنگ روایت می کند.

نشر پوینده به تازگی این رمان را روانه ی بازار کتاب کرده است.


بگذار کشوری بنا کنم

کشور عشق

تو ملکه ی آن

و من سلطان عاشقان...

نزار قبانی-ترجمه ایلیا آل خمیس

فراموشت می کنم

 

 

 

فراموشت می کنم

 

زخمی ام کردی که از شعرم بگریزی اما

سر در گمی هنوز در پیچیده ترین استعاره هاش

افسوس

که از واژه ها بیرون نخواهی رفت

و قرن ها در زنجیر شعرم خواهی ماند

زخمی ام کردی که از شعرم بگریزی اما

هزاران آه...

که من به انتهای زیبایی چشمانت رسیده ام

و قرن هاست دفتر شعرم را بسته ام

اما تو

در تلاشی هنوز...


 

بی خاطره

 

بی خاطره

 

دریغ پیله ی پر از دردی شده ام

 بی امید پرواز

خو گرفته به جهان شب

بی خاطره ی روز

و جز افسوس بر لبان من آوازی نیست