نزار قبانی(ترجمه ی ایلیا آل خمیس)
- Sunday, 3 September 2017، 05:07 PM
- ۳ نظر
وقتی که عاشق می شوم
فانوسی می شوم
نوری کم جان
و شعر در دفترهایم بسان گل میموزا می روید
وقتی که عاشق می شوم
از لابلای انگشتانم آب فواره می کند
و بر زبانم درختان می رویند
گیاهان می رقصند
وقتی که عاشق می شوم
احساس می کنم پادشاه زمانم
زمین مال من است
آسمان مال من
و سوار بر اسبم وارد دروازه ی آفتاب می شوم
وقتی که عاشق می شوم
فانوسی می شوم،نوری کم جان
و شعر در دفترهایم بسان باغ های گل میموزا می روید
وقتی که عاشق می شوم
آب ها از سرانگشتانم فواره می کنند
بر زبانم گیاهان می رویند
و خارج از این زمان ، زمانم را می گذرانم...