ایلیا آل خمیس

ایلیا آل خمیس

آثار منتشر شده و ترجمه های ادبی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شاعر» ثبت شده است

لابلای مجسمه هایم منم

لابلای مجسمه هایم منم

خیره به پیکره هایی با چشمان از حدقه درآمده

به دهان های کج و چهره های جذامی شان

خیره به دستانی به حجم انسان بزرگ،بی مخاطب

که بی شباهت به من نیست

جز درد چه دیده ام من

جز پریشانی و آوار

جز بند و افسار

جز ایام کسالت بار

پیرزنی خمیده رو به آسمان

مردی خسته با چشمانی کور

و ازدحام پیکره های کوچک و بزرگ در سکوت

جز شب چه دیده ام من

جز فاصله چه بوسیده ام من

چون آینه در برابر هم خیره به همیم در کوچه ی مرده گان

بی انتظار رهگذری

بی انتظار مخاطبی

آنها آینه ی من و من آینه ی خیابان

لابلای مجسمه هایم منم چون مجسمه ای..

 

نزار قبانی .ترجمه ایلیا آل خمیس

زنی استثنایی چون تو

نیازمند حواسی استثنایی ست

و شوقی استثنایی

و اشک هایی استثنایی

و مذهبی دیگر

با تعالیمی دیگر

آسمانی و دوزخی دیگر

زنی استثنایی چون تو

نیازمند کتاب هایی ست که تنها برای او

نوشته شده باشند

غمی خاص برای او

و هزاران بار مردن

برای او...

 

 

از مجموعه ی گیسوانت را به من بده(ایلیا آل خمیس)

نقوش پیراهنی آبی

 

برای من همیشه بن بستی ست

با دیواره های تا آسمان بلند و

دعایی گیر افتاده در ناودان خشک سرشاخه ی چنار پیر و

ابر بی سایه ی پف کرده از خواب طولانی نیمروز بی باران و

کابوس رویای مژه های بلند سیاهت

که بسته می شود

برای من همیشه از دیدارها بن بستی ست بی سایه و

پاییز زرد مه گرفته ی خاطراتی مبهم و

سایه ی غریب عابری بر نقوش پیراهنی آبی و

برو

برو

برو....