لابلای مجسمه هایم منم
- Tuesday, 17 December 2019، 05:40 PM
- ۰ نظر
لابلای مجسمه هایم منم
خیره به پیکره هایی با چشمان از حدقه درآمده
به دهان های کج و چهره های جذامی شان
خیره به دستانی به حجم انسان بزرگ،بی مخاطب
که بی شباهت به من نیست
جز درد چه دیده ام من
جز پریشانی و آوار
جز بند و افسار
جز ایام کسالت بار
پیرزنی خمیده رو به آسمان
مردی خسته با چشمانی کور
و ازدحام پیکره های کوچک و بزرگ در سکوت
جز شب چه دیده ام من
جز فاصله چه بوسیده ام من
چون آینه در برابر هم خیره به همیم در کوچه ی مرده گان
بی انتظار رهگذری
بی انتظار مخاطبی
آنها آینه ی من و من آینه ی خیابان
لابلای مجسمه هایم منم چون مجسمه ای..